باران
نوشته شده توسط : پریسا

توي بارون راه نرفتي تا بفهمي من چي ميگم تو نديدي اون نگاهو تا بفهمي از كي ميگم چشماي اون زير بارون سر پناه امن من بود تكيه گاه دنج پلكاش جاي خوب گم شدن بود اگه اونو ديده بودي با من اين شعرو ميخوندي توي شب داد ميكشيدي نازنين چرا نموندي حالا زير چتر بارون بي تو دارم از تو مينويسم خيس خيس خيسم زير رگبار گلايه......





:: بازدید از این مطلب : 417
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست